خیال پردازی اسرائیل در حمله به فلسطین

Israeli soldiers keep their position durفلسطین بعد از سالها تحت قیومیت انگلستان، بعد از جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۷ میلادی به تصمیم سازمان ملل متحد به سه قسمت تقسیم شد.

بعد از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۷ انگلستان اعلام کرد سال بعد، از فلسطین بیرون خواهد رفت و اداره آن را به سازمان ملل خواهد سپرد.

در تاریخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ مجمع عمومی سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه ای فلسطین را به سه قسمت کرد. ۴۳ درصد آن را در اختیار عربها و ۵۶ درصد آن را در اختیار یهودیان قرار داد.

این تقسیم بندی که بخش بیشتر خاک فلسطین را در اختیار قومی قرار داد که باید سهم مساوی می داشت به مزاج اسرائیل خوش نیامد و رژیم صهیونیستی به فکر چاره ای شد.

این فکر راهی به جز نظامی نبود؛ چون اسرائیل بیشتر از اینکه به فکر راه حل های سیاسی باشد به دنبال حل مشکل از طریق نظامی است.

قدرت طلبی و خیال پردازی اسرائیل، زمینه حمله به فلسطین را فراهم کرد.

ریشه این مسئله را باید در تلاش برای ایجاد سرزمین و کشوری برای تمامی یهودیان و در سر پروراندن آرمان گسترش آن از رود نیل تا فرات و خوی تجاوز طلبی و اشغالگری این رژیم و حمایت همه جانبه قدرتهای بزرگ بویژه امریکا از این رژیم دانست.

همین قدرت طلبی موجب شده این رژیم به پشتوانه این حمایت ها و در سایه بی تفاوتی سازمانهای بین المللی و سکوت و بی اعتنایی خفت بار کشورهای عربی دست به هر جنایتی بزند که امروز شاهد ننگین ترین و وحشیانه ترین اقدامات بر علیه فلسطینیان در غزه هستیم.

فلسفه وجودی این رژیم را باید در حضور و تسلط بر منطقه استراتیژیکی همچون خاورمیانه و تامین منافع قدرتهای بزرگی نظیر امریکا دانست؛ تا جایی که نفوذ یهودیان و لابی صهیونیست در امریکا و تسلط آنها بر اقتصاد و رسانه های خبری این کشور از یک سو و نقش این رژیم به عنوان پایگاهی برای تامین منافع واشنگتن در منطقه، پیوندی عمیق میان این دو کشور ایجاد نموده است.

منافع مشترک امریکا و اسرائیل به شکلی با هم پیوند خورده است که امریکا خود را نسبت به تامین امنیت این رژیم متعهد می داند و دولتهای مختلفی که در امریکا روی کار آمده اند هر کدام به گونه ای این تعهد و پیوند را در عمل و سخن به اثبات رسانده اند.

32585_L_Israel-Palestinians

اهداف و آرمانهای رژیم صهیونیستی چنان توسعه طلبانه و بلند پروازانه است که گویی این رژیم سیطره بر جهان را در سر می پروراند و در این راه با تمامی مذاهب خصوصا اسلام به مخالفت برخاسته؛ همانطور که در پروتوکل چهاردهم یهود چنین آمده است :« آنگاه که حاکم شویم وجود هر مذهبی جز مذهب خود را ناخوشایند و مردود خواهیم شمرد و خدای واحدی را ستایش خواهیم کرد که سرنوشت ما را به عنوان امت برگزیده با او پیوند خورده و توسط او با سرنوشت جهان یکی شده است به این دلیل ما باید سایر مذاهب را از میان ببریم.»

حس قدرت طلبی در اسرائیل از بین نرفت؛ این رژیم برای رسیدن به خواست خود حاضر به هر کاری بود و به همین دلیل به دنبال بهانه ای برای حمله به فلسطین بود.

بعد از سال ۱۹۴۷؛ درگیری و حمله اسرائیل به فلسطین و اتخاذ سیاست های یک جانبه و ظالمانه باعث شده تا اسرائیل بخش هایی از فلسطین را دوباره به اشغال درآورده و حکمرانی کند.

حمله بر غزه در طول این سالها از جمله وحشیانه ترین سیاست های رژیم صهیونیستی بوده است و در کنار آن، محرومیت فلسطینیان از حضور در مسجد الاقصی، خود نوعی حمله روانی بر مسلمانان است.

در عین حال، مقاومت مردم مسلمان فلسطین در برابر حمله های بی مورد و خودخواهانه اسرائیل، ناکامی برای رژیم صهیونیستی را به دنبال داشته است و خیال پردازی اسرائیل در این حملات را به یاس تبدیل کرده است.

هرچند کشورهای عربی در این راستا و برای حق خواهی مردم فلسطین هیچ اقدامی نکرده و پول های اسرائیل آنها را خاموش ساخته است.

Author

About Author